نمایشنامههای مدرن ایبسن
جلد سوم : استادِ بنّا سولْنِس؛ اَیُلْف کوچولو؛ یُن گابریِل بُرکْمان؛ زمانی که ما مردگان بیدار میشویم)
دربارۀ کتاب
در واپسین چهار نمایشنامه، ایبسن دیگر چندان کاری با جامعه ـ این پیکرهٔ بزرگ برساخته از تودههای آدمها ـ و چندوچونِ کردوکارِ این غول ندارد. او اینک نگاه تیز و رخنهگر خود را به سازهها یا یاختههای این پیکره، به تکآدمها میاندازد و با آنها و درون و روانِ آنها کار دارد و به زندگی، بهویژه به زندگیِ درونیِ آدمها، به انگیزههای پنهانِ کنشهای آشکار و شگفتانگیز آنها، به نگاه و دریافت آنها از زندگی و نیز جایگاه مفاهیمی چون آزادی، آزادگی، دلدادگی، بلندپروازی، گذشت، قدرت، خودفریبی و هنر در آن میپردازد. اینجا چشم آدمی به روی گرفتاریهای درونیاش باز میشود و میبیند که از هزاران راه و به هزاران شیوه میتوان زندگی خود و دیگران را تباه کرد و ازاینرو، پاس داشتن، ساختن و بالاندن و شکوفاندن آن’ چه اندازه دشوار است.
ایبسنشناس برجستهای چون گئورگ براندِس میگفت نمایشنامههایِ روزِ ایبسن را میتوان دو دسته کرد: در سویی، شش نمایشنامهٔ نخست از پایههایِ جامعه تا رُسْمِرسْهُلم، و در سوی دیگر، شش نمایشنامهٔ دیگر از بانویِ دریایی تا زمانی که ما مردهها بیدار میشویم. او در سخنرانیای دربارهٔ ایبسن در سالِ ۱۹۰۶ در نروژ گفت: «هنوز به یاد دارم وقتی ایبسن رُسْمِرسْهُلم را نوشته بود و روزی به من گفت: “حالا دیگر نمیخواهم ستیزگرانه بنویسم”، فکر کردم: خب، خدای من، دیگر از این مرد چه میماند؟ ولی همانجور که میدانیم، به گفتهاش وفادار ماند. این شش نمایشنامهٔ پایانی ستیزهجویانه نیستند، درامهایِ خانوادگی و شخصیتیاند.» درونمایهٔ نمایشنامهها آشکارا نشان از آسمانِ ابرگرفتهٔ خزانِ درونِ ایبسن دارد.
دربارۀ مؤلف
هنریک ایبسن، نمایشنامهنویس و سرایندۀ نروژی، زادۀ سال 1828 (شهئن)، از بزرگترین ستارههای سپهرِ هنر و اندیشه همۀ جهان و همۀ زمانهاست. او اخگروار از آتشدانِ کوچکِ تنگی به بالا جَست و آتشی شد که به دلوجان و خِرَد مردم همه کرانههای دورونزدیک گرفت. ایبسن زندگی را با همۀ تپندگی و رنگارنگیاش به میدان نمایش کشید، یا شاید بهتر است گفت میدانِ نمایش را تا آنجا گستراند که زندگی را با همۀ چهرههایش در دل خود جای دهد. با ایبسن’ زندگی’ نمایش شد و نمایش’ زندگی. این’ کار یا کارستان او بود. ایبسن در میدانِ نمایش از چنان پایگاه و جایگاهی برخوردار است که نه زن نه مرد نه جوان نه پیر نه دارا نه ندار و … از خواندن کارهایش بینیاز نیست. آنکس که سروکاری با زندگی دارد، سروکاری هم با ایبسن خواهد داشت.
دربارۀ مترجم
میرمجید عُمرانی’ زادهٔ سال ۱۳۳۵ (شهر ری) است. او در سال ۱۳۶۳ از آبوخاک پدری کنده شد. از سال ۱۳۶۸ در نروژ زندگی میکند و از سال ۱۳۹۲ به همکاری با پروژهٔ «ایبسن به زبانهای دیگر» پرداخته است. از عُمرانی در چند سال گذشته برگردانهایی از ایبسن و سایرین به بازار آمده است.
۱۲ عنوان نمایش مدرن ایبسن (پایههای جامعه؛عروسکخانه؛ پرهیبها؛ دشمنِ مردم؛ مرغابی وحشی؛ رُسْمِرسهُلْم؛ بانوی دریایی؛ هِددا گابلِر؛ استادِ بنّا سولْنِس؛ اَیُلْف کوچولو؛ یُن گابریِل بُرکْمان؛ زمانی که ما مردگان بیدار میشویم)؛ واکاوی نمایشنامههای مدرن ایبسن؛ نمایشنامههای بیرون پشتِ در و دل من در کوهستان است از میرمجید عُمرانی منتشر شده است. داستانهای کوتاه و بلندِ پرشماری توسط میرمجید عُمرانی برگردانده یا نوشته شده که بهتدریج در اختیار خوانندگان قرار میگیرد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.