نمایشنامههای مدرن ایبسن
جلد اول: پایههای جامعه، عروسک خانه، پَرهیبها، دشمنِ مردم
دربارۀ کتاب
چهار نمایشنامهای که در دست دارید، از جنجالیترین و ستیزگرانهترین نمایشنامههای زمان خود بودهاند و هنوز نیز کم آدمها را به بگومگوهای دورودراز نمیاندازند. هرکدام از آنها گلولهٔ آتش فروزانی بودند که به درون نهانخانهها و تاریکخانههای جامعه پرتاب شدند و با روشنایی خیرهکنندهٔ خود گوشتاگوشِ آنها را در برابر دیدگانِ همگان آشکار ساختند و دادها و فریادها برانگیختند و زخمهای چندشانگیز پیکرِ جامعه را به نمایش میگذاشتند. زخمهایی که کمتر کسی میخواست یا دلش را داشت نشان دهد و بدتر آنکه، اگر کسی هم دلش را پیدا میکرد و نشان میداد، کمتر کسی دلش را داشت یا میخواست آنها را ببیند. چیزهایی در هر جامعهای و در سراپای جهان هست که همه میدانند هست و همه هم میخواهند فراموشش کنند. گریز از گرههایی که نباید به سویشان رفت و بهِشان دست زد و لاپوشانی آنها، از گرفتاریهای بزرگ آدمی در همهٔ زمانهاست. ایبسن در زمان نگارش این نمایشنامهها هنوز نیرومند و پرشور و ستیزهجوست و از پردهدری و زورآزماییهای پسازآن بیمی ندارد.
برخی از این نمایشنامهها، همچنان به نمایش درمیآیند و تالارهای نمایش را به هم میریزند، چراکه هنوز پس از گذر اینهمه سال، پاسخ روشنی برای پارهای از پرسمانهای آنها نمیتوان یافت. شگفتی آنجاست که آنها، هرچند یک تیر هم دَرِشان شلیک نمیشود، با درونمایهٔ خود دگرگونیهای بزرگی، هم در نروژ و هم در دیگر کشورهای جهان، پیش میآورند.
دربارۀ مؤلف
هنریک ایبسن، نمایشنامهنویس و سرایندۀ نروژی، زادۀ سال ۱۸۲۸ (شهئن)، از بزرگترین ستارههای سپهرِ هنر و اندیشه همۀ جهان و همۀ زمانهاست. او اخگروار از آتشدانِ کوچکِ تنگی به بالا جَست و آتشی شد که به دلوجان و خِرَد مردم همه کرانههای دورونزدیک گرفت. ایبسن زندگی را با همۀ تپندگی و رنگارنگیاش به میدان نمایش کشید، یا شاید بهتر است گفت میدانِ نمایش را تا آنجا گستراند که زندگی را با همۀ چهرههایش در دل خود جای دهد. با ایبسن’ زندگی’ نمایش شد و نمایش’ زندگی. این’ کار یا کارستان او بود. ایبسن در میدانِ نمایش از چنان پایگاه و جایگاهی برخوردار است که نه زن نه مرد نه جوان نه پیر نه دارا نه ندار و … از خواندن کارهایش بینیاز نیست. آنکس که سروکاری با زندگی دارد، سروکاری هم با ایبسن خواهد داشت.
دربارۀ مترجم

میرمجید عُمرانی‘ زادهٔ سال ۱۳۳۵ (شهر ری) است. او در سال ۱۳۶۳ از آبوخاک پدری کنده شد. از سال ۱۳۶۸ در نروژ زندگی میکند و از سال ۱۳۹۲ به همکاری با پروژهٔ «ایبسن به زبانهای دیگر» پرداخته است. از عُمرانی در چند سال گذشته برگردانهایی از ایبسن و سایرین به بازار آمده است.
۱۲ عنوان نمایش مدرن ایبسن (پایههای جامعه؛عروسکخانه؛ پرهیبها؛ دشمنِ مردم؛ مرغابی وحشی؛ رُسْمِرسهُلْم؛ بانوی دریایی؛ هِددا گابلِر؛ استادِ بنّا سولْنِس؛ اَیُلْف کوچولو؛ یُن گابریِل بُرکْمان؛ زمانی که ما مردگان بیدار میشویم)؛ واکاوی نمایشنامههای مدرن ایبسن؛ نمایشنامههای بیرون پشتِ در و دل من در کوهستان است از میرمجید عُمرانی منتشر شده است. داستانهای کوتاه و بلندِ پرشماری توسط میرمجید عُمرانی برگردانده یا نوشته شده که بهتدریج در اختیار خوانندگان قرار میگیرد.






دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.