یک +یک= سه (شیوۀ خارق العادۀ آموزشی در تفکر خلاقانه) اثر دِیو تروت | انتشارات مهر اندیش
دربارۀ کتاب یک +یک= سه
یک + یک = سه مجموعه ای از حکایت هایِ خواندنیست که در شما ایجاد انگیزه میکند، آزمایش فکری طراحی شده ای که میتواند گرمایی در آتش بلند پروازی های خلاقانۀ شما ایجاد کند.
از یک ملوان که در جنگ جهانی سه بار جان سالم به در می بَرد تا تاجر مرگ که از نامش برای جایزۀ صلح الهام گرفته شد و کولی ای که دو انگشتش را از دست می دهد تا موسیقی جاز را نوسازی کند.
داستا ن های حکیمان های از تبلیغات واقعی و فریادهای حمایت کننده برای تمام آن هایی که می خواهند متفاوت فکر کنند، آن هایی که روی پای خودشان می ایستند و حقیقتاً مبتکرند.
عقاید دِیو تروت، ایده های شایست های هستند که قابلیت استفاده برای نوشتن یک رمان را دارند. برای ساخت و تهیه یک فیلم، برای تولید و راه اندازی یک محصول، برای مدیریت یک تیم فوتبال، برای سازمان دهی مواردی که زندگی را عوض می کنند و هر فعالیتی که شما می توانید تصورش را بکنید. یک نابغۀ تمام عیار!
دربارۀ نویسنده
دِیو تروت، متولد سال ۱۹۴۷ در انگلستان، فارغ التحصیل از انستیتو پرات،نیویورک، یک فیلم ساز خلاق و نویسندۀ باذوق است که کار با کمپانی های بزرگ سینمایی و تبلیغاتی جهان را در کارنامۀ خود دارد.
کتاب های شرارتِ خلاق که حاصل چهل سال تجربۀ او در امور تبلیغاتیست، و تفکر غارتگر از جمله آثار منتشرشدۀ تروت است.
دربارۀ مترجم
هنگامۀ اباسهلی کارشناس ارشدِ مدیریت بازرگانی و نیز دارای مدرک دکترا در تجارت بین الملل از آمریکاست. اباسهلی به زبان های انگلیسی و یونانی تسلط کامل دارد و با زبان های آلمانی و هلندی نیز در سطح قابل ملاحظ های آشناست.
هنگامۀ اباسهلی از معدود مدیرانِ موفق در حوزۀ تجارت بین الملل است که ضمن داشتن فعالیت های مؤثرِ اقتصادی، نمایشگاههای هنری در نقاشیِ کلاسیکِ رنگ روغن و مدرنِ آبستره در کشورهای مختلف دنیا برگزار نموده است.
کتاب های ۸۸ راز جادویی؛ ۵۸ راه درمانِ مؤثرِ سرطان؛ تندتر فکر کردن، سریع تر یادگرفتن، باهوش تر شدن؛ این کتاب را نخوانید و هنر نه گفتن ازجمله آثار ترجمه شده دکتر اباسهلی ست.
بخشی از کتاب یک +یک= سه
چرا یک بعلاوۀ یک می شود، سه.
چند سال پیش مصاحبه ای را در مورد استیو جابز خواندم. استیو می گفت که هیچ ایدۀ جدیدی، چیزی بیشتر از ترکیب تازه ای از عناصر قدیمی نیست. او معتقد بود که ساختن ترکیبات تازه به توانایی ما در دیدن رابطه ها ارتباط دارد.
این همان معیار تشخیص یک انسان خلاق است. چنین انسان های خلاقی این قابلیت را دارند که ارتباطات بین عناصر را به خوبی مورد شناسایی قرار دهند و همچنین روابط بین آنها را به بهترین شکلی می توانند پیدا کنند. آنها چون تجربه و مهارت بیشتری نسبت به دیگران دارند، قادرند این کار را ماهرانه انجام دهند. آنها برای وصل کردن نقطه ها بسیار ماهران هتر عمل می کنند، چراکه نقطه های بیشتری را برای وصل کردن در اختیار دارند.
استیو اشاره کرده بود که در حرفۀ متخصصین یک مشکل بزرگ وجود دارد، گرچه آنها خیلی می دانند، اما باز کل دانسته هایشان در یک زمینه
خلاصه می شود و به همین خاطر نقاط خیلی زیادی برای به هم مرتبط کردن در اختیار ندارند. پس به ناچار تنها می توانند یک راه حل قابل پیشبینی را در یک مسیر مستقیم ارائه دهند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.