دربارۀ کتاب
بابا، پر! دنبالۀ داستان مامان، پر! است. در مامان، پر!، پسربچهای از خواب بیدار میشود و هر چه در خانه میگردد، نشانی از مادر خود نمیبیند و سرانجام، میشنود که مادرش از پیش آنها رفته و دیگر نمیخواهد با پدر او و او و برادرش زندگی کند.
در بابا، پر! پسربچه’ داستانِ خود را پی میگیرد. از زندگیِ پررنجِ بدون مادر در کویوبرزنی سخت سنتی میگوید، از مادری که سنتشکنیاش انبوهی واکنش آزاردهنده از سوی خویش و ناخویش پیش آورده، از پدری مهربان که چون برای خوشبختی دیگران و جهانی بهتر پیکار میکند، چندان کاری برای بچههای خود از دستش برنمیآید و … پسر که در بامدادی مادرش را گم کرده بود، این بار در شامگاهی پدرش را گم میکند. زندگی تنگتر و گذران’ دشوارتر میشود. پسر از سویی، آرامآرام از آنچه میخواهد ـ مادر، پدر، درس، سازوآواز و خانه خریدن برای مادربزرگ ـ دور میافتد و از سوی دیگر، خود از آنچه دارد و در آن دم میزند، دوری میگیرد. در فضای نابسامان خانواده، مدرسه و جامعه، او در برابر یک دوراهی سر درمیآورد: یا پذیرش محکومیت خود به له شدن زیر دستوپاها و پوسیدن و رفتن، یا نپذیرفتن و شوریدن و … گزینه دیگری پیش چشم او نیست.
دربارۀ نویسنده
میرحمید عُمرانی در سال 1333 در شهر ری به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود گذراند. در سال 1352 به تحصیل در انستیتو تکنولوژی تهران پرداخت. در سال 1363 از میهن به آلمان کوچ کرد، و در آنجا معماری آموخت.
عُمرانی در سالهای نخستِ پس از انقلاب ترجمهها و پژوهشهایی به چاپ رساند که از آن میان میتوان از تبهکاری در کامپوچیا و سرنوشتِ رنج و رزمِ خلقِ قهرمانِ فلسطین یاد کرد. داستان بلندِ مامان، پَر!؛ برگردانِ داستانِ بلندِ آتش از راسپوتین؛ برگردانِ انشاهای بچههای هیروشیما از پروفسور آراتا اوزادا؛ نامه به ژنرال فرانکو از فرناندو آررابِل؛ هرکول و آغل آوگیاس از فردریش دورِنمات؛ و بیرون، پشت در از بُرشِرت و همین کتاب از آثار اوست.
عُمرانی نوشتهها و برگردانهایی در دست دارد که بهتدریج و در آیندۀ نهچندان دور در دسترس خوانندگان قرار میگیرد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.